امروز هم كه خوشبخت و پولدار شدن را در شاخههاي سست شركتهاي هرمي جستجو ميكنند. اين روزها خبر دستگيري گسترده اعضاي شبكههاي هرمي را بيشتر ميشنويم. گويا تجربه مالباختگان در اين چند سال درس عبرت نشده و توهم روياهاي ساختگي همچنان ادامه دارد. اگر پيگير اخبار و اطلاعات و تحليلها باشيد يا احيانا پايتان به اين مجموعهها باز شده باشد متوجه چند چيز خواهيد شد؛ اول اينكه اگرچه غالب اعضاي اين شركتها جوانها هستند، اما در ميان آنها همه جور آدمي پيدا ميشود؛ ميانسال و پير، بازنشسته و كارمند، تحصيلكرده و بيسواد. دوم اينكه شيوه اين شركتها چنان خيالانگيز و مسحوركننده است كه در مدت كوتاهي اعضا را وا ميدارد تا دست از همه راههاي ديگر بشويند و پلهاي پشت سر را خراب كنند. در ميان اين اعضا كساني هستند كه از تحصيلات خود صرفنظر ميكنند يا كار خود را رها ميكنند تا به قول «ليدرها»يشان وقت خود را بيهوده تلف نكرده باشند.
اساس اين شركتها بر اعتماد بنا شده و همين باعث ميشود تا اعضا نهتنها اعضاي خانواده كه دوستان صميمي خود را خواسته و ناخواسته شريك روياهاي بي سرانجام خود كنند. در اين ميان نبود فرصتهاي كسب و كار و از آن مهمتر ارزش شدن هدفهاي مادي مزيد بر علت شده. جوانان هم كه به اقتضاي سن و سال ميخواهند هويت مستقلي داشته باشند و براي خود نقشي دست و پا كنند بيشتر از ديگران فريب اين بيراهه را ميخورند. حضوردر «هوم آفيسها يا خانه ـ دفترها» مجالي براي تجربه كاذب استقلال و زندگي مجردي ميشود، سرشاخهها نماد خوشبختي و ثروت ميشوند، آدمهايي كه بدون هيچ زحمتي حسابشان پر ميشود و ماشينهاي روز را سوار ميشوند؛ سرشاخههايي كه مثل روياي هرمي، موهوم يا ساختگي هستند. به اين ترتيب همه چيز دست به دست هم ميدهد تا حباب آرزوهاي ساخته شده آدمهاي بيشتري را قرباني كند. بيشترين چيزي كه اين شركتها به اعضاي خود ميدهند طرح يك خوشبختي روي كاغذ است درست مثل ديدن عكس يك سفره پرزرق و برق غذا. اما عكس اين سفره شكم هيچكس را سير نكرده
روزنامه جام جم
نظرات شما عزیزان: